لیز خورد لیز خورد و باز هم لیز خورد
دشت میرفت تا بیفتد از چشم و بشکند در اندوه
که عزیزی آمد و آنرا در آغوش کشید
تیری را که دیگری کشیده بود
با پاک کن اشکش پاکش کرد
دیگر نشکست
دلم را میگویم!
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 12 بازدید دیروز : 5 بازدید هفته : 83 بازدید ماه : 121 بازدید کل : 10023 تعداد مطالب : 15 تعداد نظرات : 0 تعداد آنلاین : 1